ناگفته هایی از کودکان کار و خیابان
به گزارش مسکن گزین، درحالی بیشتر از ۲۰ سال از اجرای اولین طرح های ساماندهی کودکان کار و خیابان در کشور می گذرد که طی این مدت حدود ۹ طرح مختلف در این حوزه اجرا شده است؛ با نگاهی به کارنامه و نتایج این برنامه ها در کنار پیشبینی وجود ۱۴ هزار کودک کار و خیابانی در کشور، چنین به نظر می آید که طرح های اجرایی چندان هم موفق نبوده اند.
به گزارش مسکن گزین به نقل از ایسنا، کودکان کار و خیابان از مصادیق روشن نابرابری اجتماعی به شمار می روند که لزوم مداخلات نهادهای دولتی و غیردولتی را می طلبد. همه گیری بیماری کرونا و به دنبال آن شوک های اقتصادی و تعطیلی مدارس، مبحث حقوق کودک در عرصه بین المللی را به محور توجهات نهادها و دولت های مختلف مبدل کرده است؛ باآنکه پدیده کودکان کار و خیابان در نقاط مختلف دنیا وجود دارد، اما دلایل موجه و تداوم بخش آن در کشورهای مختلف یکسان نیست بنابراین سیاست های اجتماعی مختلفی جهت ساماندهی این کودکان موردنیاز است.
ایران هم یکی از کشورهایی است که از بروز و گسترش پدیده کودکان کار و خیابان و نتایج اجتماعی ناگوار آن مصون نمانده و هرچند آمار دقیقی از میزان کودکان کار و خیابان در ایران وجود ندارد، اما آمارهای پراکنده و یافته های برخی مطالعات مقدماتی در ارتباط با این پدیده حاکی از روند روبه افزایش آن بخصوص در کلانشهرهاست. جمعیت کودکان کار و خیابان در ایران از ترکیبی خاص هم برخوردار می باشد و آمارهای دریافت شده از سازمان بهزیستی، شهرداری و نیروی انتظامی، حکایت از خارجی بودن۸۰ درصد کودکان کار و خیابان ایران دارد.
درگیری و ناآرامی های موجود در مرزهای شرقی ایران از یک سو و افزایش مشکلات اقتصادی در سالهای اخیر در داخل کشور از طرفی، مساله کودکان کار و خیابان را به مساله ای جدی تبدیل و شناخت و دستیابی به الگوی مداخله دقیق در این حوزه را ضروری کرده است. باتوجه به اهمیت مبحث کودکان کار و خیابان در برنامه پنج ساله ششم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، پدیده مذکور بعنوان یکی از صدمه های اولویت دار اجتماعی مطرح گردیده است.
عدم موفقیت کاهش و ساماندهی جمعیت کودکان کار و خیابان با گذشت ۲۰ سال از اجرا
براساس بند «ح» ماده ۸۰ قانون برنامه پنج ساله ششم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی «سازمان بهزیستی مکلف شده است با همکاری سایر دستگاه ها تا پایان اجرای قانون برنامه، کودکان کار را به نحوی ساماندهی کند که جمعیت این افراد حداقل ۲۵ درصد کاهش پیدا کند.»
هرچند که نهادهای مختلف تکالیف گوناگونی جهت ساماندهی وضعیت کودکان کار و خیابان داشته اند، نقش سازمان بهزیستی در این حوزه نقش اصلی است و خیلی از طرح های مداخله با محوریت این سازمان به انجام رسیده است. رصد میدانی و بررسی گزارش ها نشان داده است اقدامات انجام گرفته چندان موفقیت آمیز نبوده و باتوجه به چند لایه بودن و پیچیدگی پدیده کودکان کار و خیابان چالش های مختلفی برای ساماندهی این افراد وجود داشته است.
در جهت قوانین و مقررات مصوب در مورد کودکان کار و خیابان و تکالیفی که برعهده دستگاه ها و نهادهای مختلف گذاشته شده، طرح های ساماندهی مختلفی به اجرا درآمده است. برپایه گزارش مرکز پژوهش های مجلس، حالا بیشتر از ۲۰ سال از اولین طرح های ساماندهی کودکان کار و خیابان می گذرد. طرح تجهیز و راه اندازی مراکز جمع آوری، شناسایی و هدایت متکدیان و کودکان خیابانی، طرح مراکز شناسایی، تشخیص و جایگزینی کودکان خیابانی، طرح ساماندهی کودکان خیابانی، طرح مهمانسرای (پناهگاه) سلامت کودکان خیابانی و... بخشی از طرح های مرتبط در این حوزه بوده است.
تعطیلی خانه های «ریحانه» و «سبز» بدلیل هزینه های بالای ساماندهی کودکان خیابانی
در سال ۱۳۷۸ طرح تجهیز و راه اندازی مراکز جمع آوری، شناسایی و هدایت متکدیان و کودکان خیابانی با همکاری بهزیستی، شهرداری، نیروی انتظامی و معاونت امور اجتماعی در جهت مصوبه شورایعالی اداری شروع شد و در ۶ استان کشور به اجرا درآمد.
در همان سال اما دو طرح دیگر هم به اجرا درآمد. طرح تشخیص و جایگزینی کودکان خیابانی توسط بهزیستی تهیه و در ابتدا در ۱۶ استان کشور اجرا و سپس به ۲۸ استان توسعه داده شد. طرح «خانه سبز» و «خانه ریحانه» یکی دیگر از این طرح ها بود. شهرداری تهران از سال ۱۳۷۸ با تاسیس خانه های سبز (مخصوص پسران) و ریحانه (مخصوص دختران) در ساماندهی کودکان خیابانی فعالیت داشت تا این که در سال ۱۳۸۱ به بهزیستی واگذار شدند و در نهایت به دلایلی چون هزینه های بالا تعطیل شدند.
«پناهگاه سلامت کودکان خیابانی» محلی برای اقامت شبانه این کودکان
در سال ۱۳۸۱ هم دو طرح مهمانسرای (پناهگاه) سلامت کودکان خیابانی و طرح ساماندهی ۲۰ هزار کودک خیابانی اجرا شد. طرح مهمانسرا (پناهگاه) با همکاری بهزیستی و سازمان های مردم نهاد مبتنی بر رویکرد مراکز باز در تهران و ۶ استان دیگر به اجرا درآمد که در نظر داشت امکانی را فراهم آورد تا کودکان کار بتوانند شب را در مهمانسرا اقامت کرده و روز کار کنند و در مدت حضورشان در مهمانسرا از برنامه های آموزش، بهداشت، مهارت های زندگی و حرفه ای بهره گیرند. در طرح ساماندهی ۲۰ هزار کودک خیابانی اما سازمان بهزیستی و نیروی انتظامی موظف بودند در کل کشور مبادرت به جمع آوری کودکان خیابانی کرده و بعد از بررسی های اولیه، آنان را به مراکز مختلف مانند کانون اصلاح تربیت، کمیته امداد و... ارجاع دهند.
این در حالیست که در سال ۱۳۸۲ هم طرح پشتیبانی از کودکان کار توسط سازمان بهزیستی شروع شد که در واقع تکمیل کننده طرح مهمانسرا بوده و ارتقاء کودکان کار خیابانی از طریق عرضه آموزش گروههای داوطلب، آموزش به کارفرمایان و آموزش به جامعه برای مشارکت در برنامه ریزی برای کودکان خیابانی را هدف خود قرار داده بود.
در سال ۱۳۸۴ طرح ساماندهی کودکان خیابانی با همکاری بهزیستی و ۱۱ سازمان دیگر صورت گرفت. در این طرح ۱۱ دستگاه همچون وزارت آموزش و پرورش، وزارت بهداشت، سازمان بیمه خدمات درمانی، سازمان تأمین اجتماعی، صدا و سیما، شهرداری ها، کمیته امداد، وزارت کار، وزارت رفاه، وزارت دادگستری و نیروی انتظامی در این عرصه دارای تکلیف شدند.
همینطور در سال ۱۳۹۲ طرح تاسیس مراکز حمایتی و آموزشی کودک و خانواده با همکاری بهزیستی و سازمان های مردم نهاد عنوان شد. این مراکز به مراکزی اطلاق می شود که برپایه مجوز سازمان بهزیستی توسط شخصیت حقوقی (خیریه و انجمن و... ) تاسیس و با نظارت آن سازمان فعالیت می کند و کلیه خدمات توانمندسازی کودک خیابانی و خانواده او به استثنای نگهداری شبانه روزی از کودک خیابانی با رویکرد خانواده محور به انجام می رسد.
طرح حمایت های اجتماعی از کودکان کار و خیابان (رویکرد دوستدار کودک) در ارتباط با سال ۱۳۹۹ بود. در نسخه اصلاحیه آیین نامه ساماندهی کودکان خیابانی سازمان بهزیستی مکلف شده تا برنامه عملیاتی نحوه ساماندهی کودکان کار و خیابان را تدوین و نحوه همکاری دستگاه ها را تعیین کند. در این خصوص بهزیستی طرحی تحت عنوان «برنامه اقدام و عمل: حمایت های اجتماعی از کودکان کار و خیابان (رویکرد دوستدار کودک)» در دستور کار قرار داده که فرآیندهای آگاهی بخشی به جامعه، شناسایی، جذب و انتقال، توانمندسازی و هدایت و نظارت را انجام می دهد.
به گزارش مسکن گزین به نقل از ایسنا، از سال ۱۳۷۸ تابحال طرح های مختلفی در جهت ساماندهی کودکان کار و خیابان اجرا شده است که بنظر می رسد با توجه به این که سازمان بهزیستی کشور برآورد می کند ۱۴ هزار کودک کار و خیابانی در کشور وجود داشته باشد، این طرح ها چندان موفق هم نبوده اند؛ طرح هایی با عناوین مختلف که ابتدا از طریق اندازی مراکز جمع آوری و شناسایی و هدایت متکدیان و کودکان خیابانی شروع شد. بعد از آن خانه های سبز و ریحانه پای کار آمدند و سه سال پس از آن هم طرحی در چارچوب مهمانسرا یا همان پناهگاه سلامت کودکان خیابانی عنوان شد و بعد هم عناوین مختلفی در کارنامه این طرح های ساماندهی به ثبت رسید که باتوجه به اظهارات مسؤلان به نظر نتوانستند نمره خوبی کسب کنند. حالا اما سوالی که وجود دارد اینست که سرنوشت مراکزی همچون خانه های سبز و ریحانه یا حتی پناهگاه سلامت کودکان خیابانی چه شده است و چرا هر سال مراکزی با عناوین مختلف ایجاد و بعد با اجرای طرحی دیگر از یادها پاک می شوند؟.
ناگفته های یک مسئول اجتماعی از جمع آوری کودکان کار و خیابان در سالهای گذشته در این راستا سید حسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران در اینباره به ایسنا می گوید: نخستین بار ورود به مبحث کودکان خیابانی در زمستان سال ۱۳۷۷ توسط یونیسف عنوان شد. در آن سال یونیسف کارگاه آموزشی با مبحث آشنایی با کودکان خیابانی با حضور برخی از دستگاه ها برگزار کرد. چند ماه بعد از برگزاری این کارگاه، در سال ۱۳۷۸ بهزیستی به مبحث کودکان خیابانی ورود پیدا کرد چونکه مطابق قانون مسئولیت کودکان بی سرپرست و بدسرپرست با سازمان بهزیستی بوده است و تا آن زمان عمدتا کودکانی که از راه اداره سرپرستی به بهزیستی معرفی می شدند، وارد مراکز شبه خانواده می شدند.
وی می افزاید: از طرفی دیگر، مطابق قانون تاسیس بهزیستی، این سازمان مسئولیت پشتیبانی از افراد در معرض صدمه و صدمه دیده اجتماعی را هم دارد و کودکان خیابانی هم یکی از گروههای در معرض صدمه یا در معرض خطر محسوب می شوند. بر همین مبنا بهزیستی در آن سال مراکز جذب و شناسایی کودکان خیابانی را راه اندازی نمود. تمام کودکانی که وارد این مراکز می شدند پس از شناسایی اولیه و جذب و بررسی وضعیت جسمی و روانی اجتماعی طی مدت ۲۱ تا ۴۰ روز (این مدت برای شناسایی خانواده کودک بود) باید از مرکز ترخیص می شدند، چونکه این مراکز، محل نگهداری طولانی مدت نبودند.
موسوی چلک ادامه می دهد: در گذشته کودکان بدسرپرست بعد از شناسایی به وسیله سیستم قضایی به بهزیستی واگذار می شدند و در آن زمان سازمان بهزیستی رویکرد فعال اتخاذ کرد؛ به عبارتی دیگر مراکز شناسایی و جذب کودکان کار و خیابان را راه اندازی نمود و به جای آنکه اداره سرپرستی این کودکان را به بهزیستی تحویل دهد، بهزیستی کودکان را شناسایی و غربالگری می کرد و آنها را با حکم قضایی از اداره سرپرستی به مراکز شبانه روزی ارجاع می داد و این مراکز یکی از طریق های شناسایی کودکان بی سرپرست و بدسرپرستی به شمار می رفتند که مشمول حمایت بهزیستی بودند.
رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران تصریح می کند: در همان زمان تفاهمنامه ای میان بنده (سرپرست دفتر امور صدمه دیدگان سازمان بهزیستی کشور) و دکتر سپهر (مدیرکل دفتر شبه خانواده سازمان بهزیستی) امضاء شد تا برپایه آن افرادی که از مرکز کودکان خیابانی شناسایی می شوند و همینطور مشمول نگهداری در مراکز شبانه روزی هستند، به مراکز شبانه روزی ارجاع شوند.
وی ضمن اشاره به این که در همان سال شهرداری موازی با کار سازمان بهزیستی "خانه سبز" را راه اندازی نمود، می گوید: سازمان بهزیستی با راه اندازی خانه سبز مخالف بود چونکه شهرداری هیچگونه مسئولیتی در حوزه نگهداری کودکان خیابانی نداشت اما در هر صورت به مصوبه شورایعالی اداری مصوب سال ۱۳۷۸ درمورد جمع آوری ولگردان، متکدیان و بی خانمان ها استناد کرد. از آنجاییکه در آن مصوبه تفکیک سنی برای افراد مذکور قائل نشده بودند، در این خصوص بهزیستی طی نامه ای از شورایعالی اداری و وزارت کشور تقاضا کرد تا در مصوبه مذکور تفکیک سنی قائل شوند تا بر مبنای وظایف قانونی سازمان بهزیستی، مسئولیت افراد زیر ۱۸ سال با این سازمان باشد. بعد از آن با درخواست بهزیستی موافقت شد و مسئولیت کودکان زیر ۱۸ سال بعنوان کودکان خیابانی به بهزیستی واگذار شد تا با همکاری دستگاههای مرتبط که در آیین نامه شورایعالی اداری به آنها اشاره شده بود، مسئولیت شناسایی و جذب کودکان را انجام دهند. همان زمان در وزارت کشور ستادی برای متکدیان و ستادی برای کودکان خیابانی تشکیل شد و همان سال هم تفاهمنامه ای میان وزارت کشور و یونیسف به امضاء می رسد.
موسوی چلک با اعلان اینکه تا سال ۱۳۸۴ مسئولیت این کودکان با سازمان بهزیستی بوده است، اظهار داشت: در سال ۱۳۸۴ آیین نامه ساماندهی کودکان کار و خیابان نوشته شد؛ در آن آیین نامه هم مسئولیت کار با سازمان بهزیستی بود و ۱۲ سازمان دیگر در مبحث کودکان کار و خیابان بعنوان همکار با سازمان بهزیستی فعالیت داشتند.
رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران می گوید: از آنجاییکه شهرداری مسئولیت نگهداری کودکان را ندارد درنهایت یک سال بعد از فعالیت خانه های سبز، این خانه ها تعطیل شدند.
وی درمورد علت راه اندازی طرح مهمانسرای (پناهگاه) سلامت کودکان خیابانی در سال ۱۳۸۱ می گوید: براین اساس مراکزی بعنوان پناهگاه برای کودکان بی سرپرست و بدسرپرست خیابان افتتاح شد و آن مراکز هم به سبب آن که هیچگونه پشتوانه ای نداشتند بعد از یک سال تعطیل شدند چونکه راه اندازی این مراکز کار موازی بود که دفتر مراکز شبه خانواده آنرا انجام می داد.
موسوی چلک ضمن اشاره به این که با تاسیس این گونه واحدها عملا کار کودک را تشویق می نماییم، تاکید می کند: کودکان در خیابان یا بی سرپرست یا بدسرپرست هستند و برای پشتیبانی از این کودکان تکالیف قانونی وجود داشته است. اگر خانواده این کودکان نیازمند باشند مطابق قانون باید بهزیستی و کمیته امداد از خانواده کودک حمایت کند و اگر کودک بی سرپرست و بدسرپرست است باز هم بهزیستی مسئولیت قانونی دارد و از پیش از انقلاب برای نگهداری این کودکان مراکزی وجود داشته که در پس از انقلاب هم فعالیت این مراکز ادامه داشته است.
وی ضمن اشاره به راه اندازی دو مرکز تحت عنوان خانه سبز در سال ۷۸ و طرح مهمانسرای سلامت کودکان خیابانی بیان می کند: موازی کاری های داخلی یک سازمان و ضعف مدیریت سازمان در ایجاد هماهنگی برای کاهش موازی کاری باعث می شود که هرکسی فضایی راه اندازی کند.
موسوی چلک در پاسخ به سوالی درمورد حضور کودکان اتباع و همینطور آمار سازمان بهزیستی در خصوص این که ۸۵ درصد کودکان کار و خیابانی شناسایی شده در کشور، اتباع خارجی هستند، بیان می کند: این آمار کسانی است که شناسایی می شوند، اما آمارهای کودکان کار و خیابان این میزان اتباع ندارد. در سال ۷۹ پژوهش مشترکی با همکاری وزارت کشور، سازمان بهزیستی و یونیسف انجام شد که نشان داد ۸۵ درصد از کودکان کار و خیابان ایرانی بودند اما حالا در سیستم های شناسایی و جمع آوری کودکان کار و خیابان، کودکان اتباع بیشتر شناسایی می شوند و این به معنای آن نیست که کودکان کار اتباع بیشتر هستند.
به گزارش مسکن گزین به نقل از ایسنا و بنابر اعلام مرکز پژوهش های مجلس، باآنکه عدم وجود آمارهای مشخص در مورد کودکان کار و خیابان امکان ارزیابی دقیق طرح های اجرا شده را دشوار می کند، اما اجماع نخبگان و متخصصان این حوزه حکایت از آن دارد که طرح های ساماندهی انجام شده به علل مختلف و تابحال نتوانسته اند چندان موفقیت آمیز باشند و همچنان این صدمه بعنوان یکی از صدمه های اولویت دار کشور مطرح است.
از دیدگاه متخصصان، این طرح ها با چالش هایی همچون عدم پوشش انواع مختلف کار و خیابان، عدم تناسب بین منابع و مسئولیت ها، تقلیل توانمندسازی کودکان کار و خیابان به مساعدت مالی و... روبرو بوده اند؛ چالش هایی که حاصل نشست های مختلف با حضور اشخاصی از وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، قوه قضاییه، سازمان بهزیستی، شهرداری، نیروی انتظامی، انجمن های مردم نهاد فعال در زمینه کودکان کار و خیابان، اساتید دانشگاه و کنشگران مدنی در این عرصه به دست آمده است که در ادامه به آنها اشاره می شود:
عدم پوشش کودکان کار
طرح های صورت گرفته تابحال عموما متمرکز بر کودکان خیابان یا کودکان کار در خیابان بوده اند و این در حالیست که کودکان کار صرفاً در خیابان نیستند و تعداد زیادی از کودکان در کارگاه های کوچک یا مراکز تفکیک زباله در بیرون از شهر مشغولند و در عمده این طرح ها مورد غفلت واقع شده اند.
تقلیل توانمندسازی کودکان کار و خیابان به "مساعدت مالی"
طرح های انجام شده در مورد توانمندسازی کودکان کار و خیابان عموما ناظر بر توانمندسازی مالی کودکان و خانواده هایشان بوده است در حالیکه توانمندسازی تنها مرتبط به کمک مالی نیست، بلکه باید زمینه ها و بسترهای مختلفی فراهم گردد تا کودکان کار و خیابان بتوانند از چرخه صدمه بیرون بروند. مساعدت های مالی صورت گرفته هم بگونه ای نبوده است که مانع از حضور کودک در فعالیت صدمه زا شود.
غلبه نگاه کوتاه مدت به توانمندسازی به جای فرایندی دیدن آن
توانمندسازی امری فرایندی است که گاهی امکان دارد چندین سال زمان ببرد اما هم اکنون عموما کودکان از خیابان ها و مراکز شهر جمع آوری شده، مدت کوتاهی در بعضی از مراکز نگهداری می شوند و باردیگر به محل قبل بازمی گردند. در واقع در این شیوه بیشتر از آن که تمرکز بر خود کودکان و توانمندسازی آنان باشند نهادها درصدد پاک سازی چهره شهر از این کودکان در بازه های زمانی خاص مانند اعیاد و مناسبت ها هستند.
عدم تناسب بین منابع و مسئولیت ها
مسئولیت نهادها در حوزه کودکان کار تناسبی با منابع و اعتبارات آنها ندارد و بنابراین با وجود این که بعضی از نهادها مسئولیت بیشتری در این حوزه دارند و باید پاسخگو باشند اما منابع لازم برای انجام مسئولیت ها در اختیار آنان قرار ندارد. به صورت مثال سازمان بهزیستی متولی اصلی ساماندهی این کودکان است در حالیکه اقامتگاه و فضای کافی جهت پذیرش این کودکان در اختیار آنان قرار نگرفته است.
عدم پوشش اتباع
یکی دیگر از چالش های اساسی کودکان کار در ارتباط با کودکان اتباع است. بر مبنای آمارهای مختلف که توسط سازمان بهزیستی، شهرداری و همینطور نیروی انتظامی عرضه شده است، حدود ۸۰ درصد از کودکان کار و خیابان در کشور را مهاجران می سازند. انجام تکالیف نهادهای مختلف درقالب مسئولیت ساماندهی اتباع، یکی از چالش های اساسی در طرح های ساماندهی کودکان کار و خیابان است.
عدم اجماع درمورد نحوه مواجهه با پدیده کودکان کار و خیابان
در بین کنشگران این حوزه نوعی بی اعتمادی و عدم اجماع بر سر نحوه مواجهه و مداخله وجود دارد که هر یک از آنها طرف مقابل را متهم به ناکارآمدی می کنند و گویی در طرح های ساماندهی فعلی رویکرد روشن و جمعی مبنای عمل و تصمیم گیری نهادها نبوده است.
عدم ارتباط صحیح سمن ها و نهادهای دولتی
احاله بعضی از مسئولیت ها در طرح های ساماندهی به انجمن های مردم نهاد در حالیکه این انجمن ها ظرفیت لازم برای ایفای مسئولیت خویش را ندارد، یکی دیگر از چالش های طرح های ساماندهی بوده است. در واقع بیشتر از آنکه تکالیف محوله به این سازمان ها برپایه ظرفیت های آنان صورت گیرد، عمدتا سازمان های دولتی رابطه کارفرمایی و پیمانکاری با انجمن های مردمی برقرار کرده اند. علاوه بر این برگزاری جلسات مختلف و نگاه ابزاری بعضی از نهادهای دولتی به انجمن های مردم نهاد، اعتماد آنان را نسبت به متولیان سلب کرده است.
در بین این چالش های مطرح شده از دیدگاه متخصصان اما، دو چالش غلبه رویکرد جمع آوری بر جذب و عدم توجه به ریشه های بروز پدیده کودکان کار و خیابان هم به چشم می خورد، دو چالشی که از جانب شهرداری تهران و سازمان بهزیستی هم مطرح شده است؛ بگونه ای که مدیرعامل سازمان رفاه، خدمات و مشارکت های اجتماعی شهرداری تهران مخالف صددرصد جمع آوری کودکان کار از معابر و چهارراه ها به صورت پلیسی است و در عین حال اعتقاد دارد که مردمی سازی تنها راه برون رفت از مشکل کودکان صدمه دیده است.
در گزارش مرکز پژوهش های مجلس هم که متخصصان این حوزه غلبه رویکرد جمع آوری بر جذب را بعنوان چالش مطرح کرده اند بدین دلیل بود است که در زمینه جمع آوری یا جذب کودکان کار و خیابان دو رویکرد وجود دارد: در رویکرد اول با اطلاع رسانی و آگاهی بخشی، خود کودکان برای دریافت خدمات به مراکز موردنظر رجوع می کنند و در چرخه بازتوانی قرار می گیرند؛ اما در رویکرد دوم به محل فعالیت کودکان رجوع شده و آنها را به مراکز منتقل می کنند. تابحال جمع آوری شیوه اصلی ورود کودکان به سیستم خدمات رسانی دولتی و نمود بارز فعالیت دولتی برای این دسته از کودکان بوده است. جمع آوری شیوه مبتنی بر اجبار است و الزامی بودن آن مشارکت گروه هدف یعنی کودکان را به حداقل می رساند و در آنان احساس ترس، بی اعتمادی و خصومت نسبت به سیستمی که آنها را به خود وارد کرده بوجود می آورد.
عدم توجه به ریشه های بروز پدیده کودکان کار و خیابان
همینطور طرح های ساماندهی انجام شده در آخرین نقطه صدمه قرار داشته اند و به صورت پسینی و تسکینی به اجرا در می آیند. این در حالیست که پدیده کودکان کار مولود عواملی ریشه ای چون فقر، نابرابری، حاشیه نشینی، عدم ساماندهی اتباع و... بوده و نیازمند اقدامات پیشگیرانه است.
در اینباره محمدرضا حیدرهایی، سرپرست دفتر امور صدمه دیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی کشور هم به ایسنا می گوید: مبحث کودکان خیابانی مبحث چند مولفه ای است و صرفاً فقر خانواده یا فقر فرهنگی باعث کار کودک در خیابان نمی شود و هیچ وقت هم از اجرای طرح های ضربتی نتیجه ای حاصل نشده است. این که به صورت ضربتی کودکان خیابانی را جمع آوری نماییم «ثم ماذا»؟؛ پس از آن چه می کنید؟.
وی با اعلان اینکه کودک کار و خیابان به خاطر چند عامل مختلف به کف خیابان می آید، ادامه می دهد: فقر فرهنگی خانواده ها یکی از علل حضور کودکان در خیابان است. در بعضی فرهنگ ها کار کودک بد نیست و معتقدند کودکان برای رسیدن به بلوغ باید کار کنند. فقر اقتصادی هم یکی دیگر از علل بروز این پدیده است. از طرفی درصد بالایی از این کودکان اتباع هستند که به کشور ما آمده اند و خانواده هایشان مجبور هستند آنها را برای کار به خیابان بفرستند بنابراین موضوعات مختلفی در بروز این پدیده نقش دارند.
سرپرست دفتر امور صدمه دیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی کشور ضمن اشاره به این که مبحث کودکان کار و خیابانی با طرح های ضربتی حل نمی شود و تنها در مبحث ساماندهی و اجرای طرح های حمایتی است که میتوان این پدیده را کم کرد، می افزاید: تجربه نشان داده در ساماندهی کودکان خیابانی با طرح های ضربتی شکست خورده ایم.
حیدرهایی در پاسخ به سوالی درمورد رویکرد فعلی سازمان بهزیستی برای ساماندهی کودکان کار و خیابان، اظهار می کند: مبحث جمع آوری کودکان کار و خیابان بر عهده سازمان بهزیستی نیست. برپایه دستورالعمل ها و همینطور تکالیف قانونی، مبحث جمع آوری کودکان کار و خیابان نه به سازمان بهزیستی محول شده و نه مطابق سیاست های سازمان است، آنچه که مطابق سیاست های سازمان بهزیستی است و از لحاظ قانونی در زمینه کودکان کار و خیابان به سازمان تکلیف شده اینست که سازمان باید به مبحث شناسایی، جذب و اجرای برنامه های حمایتی و درصورت ضرورت نگهداری این کودکان ورود کند.
حبیب الله مسعودی فرید، معاون اسبق امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور که طی سالهای ۱۳۹۳ تا ۱۴۰۰ در این معاونت فعالیت داشته است، دلیل عدم موفقیت طرح های ساماندهی کودکان کار و خیابان را تشریح می کند و به ایسنا می گوید: در مسائل اجتماعی یا مشکلاتی که در حیطه های مختلف وجود دارد دو سه نکته مهم مطرح است و در دوره فعالیت خود در معاونت امور اجتماعی بهزیستی همه تلاش بر این بود تا این نکات مدنظر قرار گیرد. نخستین نکته اینست که در مبحث کودکان کار و خیابان باید کل فرایند کار را ببینیم و در این حوزه همه مراحل از پیشگیری گرفته تا شناسایی، جذب، ساماندهی و توانمندسازی باید با هم پیش بروند، چونکه اگر در هر جای این چرخه مشکلی پیش بیاید دیگر نمی توان کار را ادامه داد.
وی ضمن اشاره به طرح حمایت های اجتماعی از کودکان کار و خیابان با رویکرد دوستدار کودک که در سال ۱۳۹۹ اجرا شد، اظهار داشت: در این طرح قرار شد از کودکان کار و خیابان حمایت شود و حتی طبق آیین نامه ساماندهی کودکان کار و خیابان ۲ مرکز از شهرداری گرفتیم. از سوی دیگر قرار بود استانداری و اداره اتباع درمورد کودکان اتباع کاری انجام دهند تا بتوان آنها را شناسایی کرد یا اگر قرار باشد این کودکان به همراه خانواده هایشان به صورت دائمی در کشور ساکن باشند فضایی برای عرضه خدمات دائمی به این افراد ایجاد شود اما به سبب این که اداره اتباع وظایف خویش را انجام نداد، درنهایت کار به بن بست خورد.
مسعودی فرید افزود: از طرفی افرادی بودند که بدون مجوز وارد کشور می شدند؛ وقتی افراد دائما بدون مجوز وارد کشور شوند هرچقدر سازمان کار خویش را انجام دهد به نتیجه نمی رسد.
معاون اسبق امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور با اعلان اینکه اگر در حوزه صدمه های اجتماعی همه دستگاه ها با یکدیگر کار نکنند نمی توان به نتیجه رسید، اظهار نمود: کار کودکان در خیابان دلایل مختلفی دارد، اما اگر همه فرآیندهای کار انجام نشود گرفتار مشکل خواهیم شد.
وی ضمن اشاره به این که امکان دارد شکل صدمه های اجتماعی طی سال ها تغییر کند، اظهار داشت: در سال ۱۳۸۴ چندان مشکل کودکان اتباع در کشور وجود نداشت، اما در سال ۱۴۰۰، گفته شد که ۸۳ درصد کودکان کار و خیابان شهر تهران، اتباع هستند، بنابراین در آئین نامه ساماندهی کودکان کار و خیابان وظایفی برای وزارت کشور درنظر گرفته شد، درحالی که در آیین نامه مصوب سال ۱۳۸۴ ردّی از وزارت کشور دیده نمی شود.
مسعودی فرید یکی دیگر از علل عدم موفقیت طرح های ساماندهی کودکان کار و خیابان را تدوام نداشتن کار دانست و اضافه کرد: کار ساماندهی کودکان کار و خیابان باید متداوم باشد تا منجر به تغییر شود؛ برخی ها در این عرصه طرحی عرضه می دادند و مسئول دیگری که وارد می شد بدون مطالعه طرح قبلی یا بررسی کم و نقصهای آن، طرح را کنار می گذاشت.
به گفته وی، هم اکنون اگر آیین نامه ساماندهی کار و خیابان به درستی اجرا شود می تواند ۸۰-۹۰ درصد سازمان بهزیستی را به اهداف نزدیک کند.
معاون اسبق امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور یکی دیگر از علل عدم موفقیت طرح های ساماندهی را همکاری بین دستگاهی عنوان نمود و اضافه کرد: همکاری بین دستگاهی در حوزه صدمه های اجتماعی بسیار اهمیت دارد. به صورت مثال تأمین و تجهیز فضا برای ساماندهی کودکان کار و خیابان بر عهده شهرداری است و شهرداری تهران جز شهرداری هایی بوده که هزینه و همکاری زیادی در این حوزه کرده است. اما در حوزه وزارت بهداشت مشکل داشتیم و در نهایت توانستیم با چند بیمارستان برای مشکلات بهداشتی و درمانی آنها هماهنگ نماییم.
وی یکی دیگر از چالش ها را تخصیص ناکافی منابع عنوان نمود و اضافه کرد: تخصیص صد درصد منابعی که قرار بوده در این عرصه پرداخته شود بسیار اهمیت دارد و مطابق قانون باید تخصیص منابع صد در صدی باشد. از طرفی وقتی وارد مبحث کودک کار و خیابان می شویم می بینیم مبحث تنها کودک خیابانی نیست بلکه خانواده او (به دلیل اعتیاد پدر، مشکل معیشتی، مسکن و... ) احتیاج به کمک دارد و برای رفع این مشکلات نیازمند منابع هستیم، اما منابعی که در اختیار قرار می گیرد خیلی کم است.
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب